۱۰ خودروی آلمانی که تاریخ صنعت خودرو را متحول کرد
فهرست مطالب:
به گزارش مجله ماشین، مهندسی و طراحی آلمانی، چه در زمینه تعیین استانداردهای فناوری، تجملات یا عملکرد، نه تنها در اروپا بلکه در سراسر جهان تأثیری فراتر از حد انتظار گذاشته است. با این حال، برخی از تاثیرگذارترین خودروهای آلمانی به خاطر فراگیریشان در بازار بیشتر از جایگاه اجتماعیشان شناخته میشوند و به همین دلیل انتخاب مدلهایی که تأثیر ماندگاری داشتهاند، ترکیبی جالب را به همراه میآورد.
در اینجا نگاهی به ۱۰ خودروی آلمانی مهم در تاریخ مدرن صنعت خودرو میاندازیم:
۱. فولکسواگن بیتل
این فولکسواگن که بیشتر با نام بیتل شناخته میشود یکی از پرپیچوخمترین، بحثبرانگیزترین و غیرقابلپیشبینیترین تاریخچهها را در میان تمام خودروها، چه آلمانی و چه غیرآلمانی، داشته است.
این خودرو در ابتدا توسط آدولف هیتلر و رژیم نازی به عنوان یک «خودروی مردم» طراحی شد که هر شهروند آلمانی میتوانست آن را با قیمت مناسبی خریداری کند. بیتل سرانجام در سال ۱۹۳۸ وارد بازار شد.
پس از جنگ جهانی دوم، بازار فروش برای یک کوپهی ارزان و کاربردی به طور چشمگیری گسترش یافت و دیری نگذشت که بیتل ریشههای نازی خود را کنار گذاشت و به نماد واردات اروپایی تبدیل شد که قوهی تخیل رانندگان را که به دنبال خریدی مقرونبهصرفه بودند، به کار میانداخت.
بیتل در نهایت در طول دورهی شگفتانگیز ۸۱ ساله تولید خود، حدود ۲۳ میلیون دستگاه در سراسر جهان به فروش رساند.
راز موفقیت ماندگار بیتل چیست؟ سادگی.
با قرار گرفتن موتور در قسمت عقب، فضای کافی برای سرنشینان و همچنین محفظه بار قابل قبولی در زیر کاپوت جلو وجود داشت.
۲. مرسدسبنز ۳۰۰SL
کلمهی «سوپر خودرو» در دوران افراط خودروسازی با نیروی محرکهی هیبریدی، تا حد زیادی با کلمهی حتی تحسینبرانگیزتر «هایپرکار» جایگزین شده است.
این باعث میشود به راحتی فراموش کنیم که اولین خودرویی که در دوران مدرن ادعای لقب «سوپر خودرو» را داشت، کمتر یک قطعهی عجیب و غریب برای جلب توجه و بیشتر نمایانگر یک برنامهی مسابقهای اختصاصی بود که به خیابانها راه پیدا کرده است.
مرسدسبنز ۳۰۰SL از لحظهای که درهای بالکلنگی خیرهکنندهی خود را به نمایش گذاشت، به یک نماد فوری تبدیل شد، اما این ورودیها نه یک ترفند طراحی، بلکه یک ضرورت طراحی به دلیل شاسی لولهای آن بود که از خواهر مسابقهایاش قرض گرفته شده بود.
در واقع، بیشتر اجزای ۳۰۰SL، از جمله استفاده از پنلهای بدنهی آلومینیومی و تزریق سوخت، از دنیای مسابقات الهام گرفته شده بود.
با نیروی نرم و شش سیلندر، حداکثر سرعت ۲۶۰ کیلومتر در ساعت و هندلینگ فوقالعادهای که از سیستم تعلیق مستقل چهار چرخ و حالت چمباتمهی آن حاصل میشد، مرسدسبنز موفق شد ۸۰ درصد از تولید ۳۰۰SL خود را در ایالات متحده به فروش برساند و به طور محکمی خود را به عنوان یک برند لوکس با قدرت غیرقابل انکاری که از دیترویت پیشی میگرفت، تثبیت کند.
۳. پورشه ۹۱۱
تعداد کمی از خودروهای اسپرت، به جز شورولت کوروت، میتوانند قلبها و ذهنها را به اندازهی پورشه ۹۱۱ برای مدت طولانیتر تسخیر کنند.
این کوپهی موتور عقب که در ابتدا در سال ۱۹۶۴ معرفی شد، با طراحی موتور عقب خود، حتی بیشتر از بیتل اقتصادی که قبل از آن آمده بود، شوکی به سیستم طرفداران خودروهای پرقدرت وارد کرد و هندلینگ «چابکی» را برای کسانی که به انتقال وزن سریع آن در پیچهای پرسرعت عادت نداشتند، ارائه میداد.
با این حال، ۹۱۱ ماندگار شد و با گذشت زمان، پورشه توربوشارژ (که قدرت انفجاری آن فقط بر خلق و خوی عصبی تا حدی این خودرو تأکید میکرد) و در نهایت ارتقای شاسی (که تا حد زیادی تهدید تعویض سرها را خنثی میکرد) را معرفی کرد.
در همین حال، به تدریج سطوح تریم، مدلهای خاص و البته قدرت بیشتری به دست آورد تا جایی که به نمایندگی از کل خانوادهای از خودروها با نشان ۹۱۱ تبدیل شد.
پورشه در اواخر دهه ۷۰ میلادی سعی کرد آن را از بین ببرد، زیرا مطمئن بود که این طراحی به بنبست تکنولوژیکی رسیده است؛ اما طرفداران این برند حاضر به شنیدن آن نبودند.
بیش از ۴۵ سال بعد، این خودرو همچنان محوریت مشهورترین شرکت خودروسازی اسپرت آلمان را تشکیل میدهد.
۴. بامو ۲۰۰۲
بیامو در دهه ۱۹۶۰ به اندازه پورشه مشتاق بود که در بین طرفداران خودروهای اسپرت سر و صدا به پا کند، اما برای جذب علاقهمندان به نمایشگاههای خود، مسیر سنتیتری را انتخاب کرد. ۲۰۰۲ (که به نام طراحی دو درب و موتور ۲.۰ لیتری چهار سیلندر آن نامگذاری شده است) پیشرانهی خود را بین گلگیرهای جلو نگه داشت.
این خودرو تکاملی از سدانهای Neu Klasse بود که در اوایل آن دهه معرفی شده بودند و با قدرت بیشتر و وزن خالص سبکتر، هندلینگ استثنایی را ارائه میداد.
از سال ۱۹۶۸، ۲۰۰۲ خود را در مقایسه با رقبایی مانند داتسون ۵۱۰، قهرمان واردات دیگری از آن سوی اقیانوس، به خوبی نشان داد.
با این حال، نقطهی اوج واقعی بیامو زمانی بود که توربوشارژ در سال ۱۹۷۳ معرفی شد، یک تغییر دهنده بازی که به این کوپهی کوچک قدرت غولپیکر بخشید، به خصوص در یک پیست مسابقه. الگوی بیاموهای کوچک، سریع و با هندلینگ تیز پایهگذاری شده بود و انتظارات مشتریان از این شرکت برای سه دهه آینده نیز شکل گرفته بود.
۵. فولکسواگن گلف
خودرویی که در نهایت جایگزین بیتل در اروپا و آمریکای شمالی شد، به همان اندازه شایسته تحسین است، حتی اگر از همان جذابیت بصری یا جایگاه فرهنگی برخوردار نباشد.
فولکسواگن گلف که در اواسط دهه ۷۰ میلادی ظاهر شد، در تقریباً هر جنبهای نسبت به Type 1 که قبل از آن آمده بود (به جز شاید پیچیدگی) یک پیشرفت چشمگیر بود.
گلف با فضای جادارتر، کاربردیتر و هندلینگ بهتر، یک شاهکار بستهبندی بود و در مدل GTI، جذابیت سرعت ارزان اروپایی را به شیوهای که تا آن زمان برای تعداد کمی از خودروها امکانپذیر بود، به مردم آمریکا نشان داد.
بیتل ممکن است نام فولکسواگن را به یک نام آشنا تبدیل کرده باشد، اما تصمیم برای جایگزینی آن با گلف بسیار مدرنتر بود که صندوق پول این شرکت را در نیمهی دوم قرن بیستم پر نگه داشت.
دو نسل اول بهترین نمونههای آن چیزی هستند که این خودرو را به چنین موفقیتی تبدیل کرد.
۶. مرسدسبنز W126 کلاس S
در طول کل دههی ۱۹۸۰، مرسدس-بنز با نسل W126 کلاس S، استاندارد یک سدان لوکس رده بالا را تعیین کرد.
این خودرو ترکیبی از فناوری پیشرفته (از جمله همهگیر کردن کنترل کشش و ترمز ضد قفل) با کیفیت ساخت فوقالعاده بالا بود.
این کیفیت در قالب یک بستهبندی با طراحی جذاب و با موتور V8 قدرتمند (برای آنهایی که خواهان یک اتاق نشیمن فوقالعاده راحت و ایزوله بودند که بتواند با سرعتهای بالا در اتوبان حرکت کند) ارائه میشد.
W126 در تقریباً تمام بخشهای مهم، نقطهی اوج مرسدس-بنز به شمار میرفت و به اندازهای که در نزدیکترین جایگاه پارک valet یک باشگاه کشور دیده میشد، برای حمل رؤسای جمهور کشورهای مختلف جهان نیز به کار میرفت.
حتی امروزه، شکل بدنهی W126 کلاس S مدرن به نظر میرسد و ماندگاری آن در جاده، گواهی بر قابلیت اطمینانی است که مهندسان این خودروساز در چنین خودروی پیچیدهای به کار گرفتهاند.
۷. آئودی کواترو
اگر قرار است کل هویت برند خود را بر روی یک قطعه فناوری بنا کنید، بهتر است مطمئن شوید که این ویژگی را با نوعی خودرو معرفی میکنید که هیچ کس هرگز نمیتواند آن را فراموش کند.
آئودی کواترو دقیقاً چنین افتتاحیهای بود، یک کوپهی زمخت که همبستگی نام آئودی با سیستم تمام چرخ متحرک را عادی کرد (در حالی که در مسابقات رالی حرفهای نیز عملکرد قابل توجهی داشت).
کواترو فقط به منظور اضافه کردن چسبندگی بیشتر در آب و هوای بد نبود، بلکه بر روی بهرهبرداری از کشش چهار چرخ برای ارائه عملکردی تمرکز داشت که از سیستم دیفرانسیل عقب استاندارد اکثر رقبای آلمانیاش امکانپذیر نبود.
این کواترو با موتور توربوشارژ، گلگیرهای پهن و حداکثر سرعت ۲۲۵ کیلومتر در ساعت، مانند هیچ چیز دیگری نبود که قبلاً از آئودی ارائه شده بود و در عین حال راه را برای مدلهای آتی هموار کرد که به همان مسیر تمام چرخ متحرک ادامه میدادند.
شکل و روحیهی آن، این خودرو را به بخشی فراموشنشدنی از تاریخ هر دو آئودی و اتومبیلهای اسپرت اروپایی تبدیل کرده است.
۸. بامو E30 سری ۳
با توجه به اینکه هر دو به عنوان کوپههای دو درب اسپرت و سرگرمکننده در دسترس بودند، وسوسهانگیز است که E30 بیامو سری ۳ را به عنوان ادامهی ۲۰۲۲ در نظر بگیریم.
در واقع، E30 زمانی که صحبت از فناوری، چه در مورد شاسی و پیشرانه، ایمنی و چه راحتی و ویژگیها به میان میآید، گامی فراتر از نسل قبل بود. علاوه بر این، نسل دوم سری ۳ (که در سال ۱۹۸۲ به بازار عرضه شد) در مدلهای چهار درب، واگن و کانورتیبل نیز موجود بود و به طور قابل توجهی به لیست خریداران آن افزود.
E30 بیامو سری ۳ در ابتدا به عنوان ارابهی انتخابی یپیها شناخته میشد، زیرا در میان متخصصان جوان در حال پیشرفت در ایالات متحده محبوب بود. با این حال، در سطح جهانی، مأموریت آن گستردهتر بود و رانندگان مدرن را با آنچه این خودروساز میتوانست تولید کند، آشنا کرد.
با در نظر گرفتن مدل M3، که شاید رمانتیکترین کوپهی اسپرت اروپایی در دوران خود بود، E30 به وضوح افسانهای است که پایه و اساس تسلط جهانی بیامو بر خودروهای لوکس در چهار دهه آینده را بنا کرد.
۹. مرسدسبنز W124 کلاس E
کلاس E W126 توسط یک همتای سایز متوسط کمحاشیهتر اما کاملاً غیرقابل تخریب پشتیبانی میشد که جایگاه مرسدسبنز را به عنوان انتخاب برتر برای خانوادههای در حال رشد (و نه به ذکر ناوگان تاکسیهای جهانی) تثبیت کرد.
کلاس E که در سال ۱۹۸۴ به بازار عرضه شد، از همان تنوع بدنهی E30 استفاده میکرد، اما در یک بستهی بزرگتر که با لیست گیجکنندهای از گزینههای پیشرانه نیز همراه بود.
خواه یک واگن قابل اعتماد، یک کابریولت شیک یا یک سدان اسپرت تیز تنظیمشده توسط پورشه (500E عضلانی) باشد، کلاس E به ورودیها و گاراژهای افراد در حال پیشرفت نفوذ کرد، کسانی که به اندازهی کافی برای یک کلاس S پول نداشتند، اما میتوانستند قیمتگذاری معقولتر مدل سایز متوسط را تحمل کنند.
W124 اسب کاریِ پایدار مرسدسبنز بود که برای تقریباً هر نقشی مناسب بود و برای چندین دهه پس از پایان تولید آن در اواخر دهه ۱۹۹۰، در همه جا حضور داشت.
۱۰. پورشه باکستر
ادعا میشود که خودرویی که پورشه را از ورشکستگی نجات داد، کاین، شاسیبلند پرفروشی بود که تا به امروز تجارت پررونقی را برای این خودروساز به ارمغان آورده است.
با این حال، استدلال قویتری وجود دارد که میگوید این باکستر رودستر بود که در سال ۱۹۹۶ عرضه شد و ورق را به نفع این برند برگرداند.
باکستر یک انحراف رادیکال برای پورشه بود، یک خودروی موتور وسط که در مقایسه با ۹۱۱ (و بهویژه زمانی که خروجی موتور آن به طور خاص برای جلوگیری از تحتالشعاع قرار دادن برادر بزرگترش محدود شده بود) تعادل بهتری داشت.
تصمیم برای اینکه فقط یک رودستر باشد، گواه روشنی بر رونق خودروهای اسپرت کوچک در دههی ۱۹۹۰ بود، دورانی که موفقیت مزدا میاتا پورشه را متقاعد کرد که تقاضایی برای نسخهی قویتر از همان مفهوم با نشان پریمیوم روی کاپوت وجود دارد.
حق با آنها بود: علیرغم شکایات محافظهکاران پورشه مبنی بر اینکه این خودرو مشتقی از طراحی بصری ۹۱۱ است، باکستر به یک موفقیت فوری تبدیل شد که هیچ رقیب واقعی نداشت و به مشتریان جدیدی با قیمت مناسبتر، هیجانی در رانندگی ارائه میداد. تا زمانی که کاین در اواخر هزاره جدید به صحنه آمد، باکستر پرفروشترین پورشه در نمایشگاه باقی ماند.
اینها تنها ۱۰ مورد از مهمترین خودروهای آلمانی در تاریخ مدرن صنعت خودرو هستند.
هر کدام به روش خود بر طراحی، فناوری و عملکرد خودرو تأثیر گذاشتهاند و میراثی ماندگار از نوآوری و مهندسی آلمانی به جا گذاشتهاند.
آیا مدلهای مورد علاقهی شما در این لیست قرار دارند؟ به نظر شما چه خودروهای آلمانی دیگری شایستهی حضور در این لیست هستند؟ نظرات خود را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.