جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

درباره ما

«مجله ماشین» از مهرماه سال ۱۳۵۸ با هدف آموزش و ارتقاء سطح علمی و فنی جوانان جامعه مان انتشار یافت که مورد توجه عموم علاقمندان قرار گرفت و همین ابراز علاقه و محبت دوستان باعث دلگرمی و اشتیاق گردانندگان «مجله ماشین» در جهت ادامه کار فرهنگی ما گردید که به لطف خداوند هنوز ادامه دارد.

صاحب امتیاز و سردبیر: سید فخرالدّین شبیری

مدیر اجرایی و معاون سردبیر: سعید شبیری

گرافیست و صفحه آرا: پدرام قدرتی

 

داستان ما

 

به نام خداوند جان و خرد                      

 

۱۰۰ نفر نویسنده، مترجم، گزارشگر

۱۰۰ نفر همکار اداری، فنی، طراح

۱۸۰۰۰ یادداشت، مقاله، گزارش

۴۲ سال تلاش و کوشش جمعی

۳۰۰۰ نفر فروشنده مطبوعات در سراسر کشور

یک میلیون نفر خواننده ماهانه

این آمار تقریبی، «عوامل تولید» و «بازده» انتشار  «مجله ماشین»، در طی ۴۲ سال است؛ آیا پشتوانه ‏ای قوی‏ تر از این، سراغ دارید؟!

 

خوانندگان ارجمند همواره می‏ پرسند:

«مجله ماشین» چگونه تأسیس شد؟ اهداف اولیه مؤسس آن، چه بود؟ چرا نام آن را «ماشین» گذاشته ‏اید؟ زمینه فعالیت چه بوده و آمار همکاران، تیراژ چاپ و میزان فروش، چقدر است؟ بیوگرافی، تحصیلات و تجربیات مؤسس آن چیست؟ نتایج سود و زیان انتشار «مجله ماشین» چقدر است؟ و …

جواب به اختصار:

اگر بخواهیم به پرسش ‏های بالا پاسخ کامل دهیم، می‏ باید ۸۰ سال عمر بنیان‏گذار و ۴۰ هزار صفحه مطلب «مجله ماشین» را بررسی کنیم، که بالغ بر ۱۸ هزار مقاله، گزارش و یادداشت است و به موازات آن، دوران تحصیل، کار و تجربیات مؤسس را مرور کنیم، که نه فرصت ما اجازه می ‏دهد نه صفحات «مجله ماشین» گنجایش این همه مطلب را دارد؛ بنابراین به ‏طور فشرده مطالبی به اطلاع شما علاقه‏ مندان می‏رسد که امیدواریم مفید باشد.

 

«نفربر»های «متفقین» در منطقه ما

جنگ دوم جهانی آغاز شده بود، قوای «متفقین» (انگلیس، آمریکا و شوروی سابق)، کشور ما را اشغال کرده بودند؛ از قضای روزگار، سربازان انگلیسی و هندی در منطقه ما استحکاماتی ایجاده کرده به تاخت و تاز می‏ پرداختند. آنان برای ارعاب مردم، مثل مور و ملخ با «نفربر»های خود، جولان می ‏دادند و ما شاهد این نابسامانی‏ ها بودیم و برای «نخستین بار» من کودک ۵ ساله، «ماشین» را دیدم؛ چون از سربازان بیگانه، اذیت و آزار می‏دیدیم، طبیعتاً از ماشین‏ های «نفربر» آنها هم خوشمان نمی‏ آمد. تا دو سال بعد که یک اتوبوس بزرگ و زیبا به محل ما آمد و من ساعت‏ ها محو تماشا و بررسی آن شدم؛ دیدن همین اتوبوس، موجب علاقه من به «ماشین» شد که هنوز هم ادامه دارد.

 

منطقه ما کجا بود؟

در جنوب شرقی شهرستان ملایر، روستای خوش آب و هوایی است به نام «مانیزان» که از لحاظ کشاورزی، دامپروری و باغات انگور فراوان، نمونه است. همه ساله محصولات انگور آن (شیره، باسلوق، کشمش و …) به اطراف و اکناف و خارج از کشور، صادر می ‏شود. روستای «مانیزان» از سال ۱۳۰۴ دارای دبستان دولتی بوده و من، ۸۰ سال قبل در این روستا، متولد شده‏ ام. از ۷ سالگی به دبستان و مکتب‏ خانه که هر دو در یک محل بودند می‏رفتم. صبح‏ ها «دبستان» و عصرها «مکتب» دایر بود. خدا بیامرزد مدیران هر دو محل آموزشی را که با کمبود امکانات و لوازم ‏‏التحریر، با دل و جان به ما آموزش می‏ دادند.

کتب درسی و جزوات دینی کم بود و ما ناچار می‏شدیم پای پیاده، روستا به روستا برای تهیه یک کتاب، رفت و آمد کنیم. دیدن یک اتوبوس و کسب تحصیلات ابتدایی با آن کمبودها، عطش و علاقه‏ ای در من ایجاد کرده بود تا بالاخره سال‏ ها بعد در تهران به هر دو رسیدم!

 

سواری فولکس در ایران!

ماشین سواری «فولکس واگن» به تازگی در ایران، نمایندگی فروش و تعمیرات، دایر کرده بود؛ شعار «فولکس واگن همیشه پول است» موجب تشویق مردم برای خرید آن می‏ شد؛ خصوصاً اینکه قیمت آن ارزان بود. شعبه شماره ۲ این نمایندگی در خیابان ویلا (استاد نجات‏ الهی فعلی) قرار داشت؛ این شعبه، به مدیریت شادروان ارباب «رستم پارسایی» و نظارت کارشناسان آلمانی و ایرانی اداره می‏ شد و روزگار مرا نیز به این محل کشانده و بین کارشناسان برجسته و تعمیرکاران ایرانی و آلمانی قرار داده بود! چه چیزی بهتر از این؟ کنجکاوی من بیشتر شد. در امور اداری، تعمیرات و شناخت قطعات آگاهی‏ هایی کسب کردم؛ حتی رانندگی را با ماشین «فولکس واگن» یاد گرفتم. اما عطش سیری‏ ناپذیر من به مطالعه و ادامه تحصیل، همچنان باقی بود؛ چه باید کرد؟

آغاز به کار در مطبوعات

در سال ۱۳۳۸، در همان نمایندگی، مشغول نوشتن «برگه پذیرش سرویس و تعمیرات» یک ماشین بودم تا از صاحب آن تحویل گرفته، به داخل کارگاه هدایت کنم، وقتی اسم ایشان را پرسیدم گفت: «نعمت ‏اله جهان بانویی» … ماشین را به قسمت سرویس دادم، کارهای مربوط به خوبی انجام شد. آن روز تا عصر در این فکر بودم که نام ایشان برایم آشناست، اما نمی‏دانستم شغلشان چیست؟ سرانجام فهمیدم مدیر مسؤول و صاحب امتیاز مجله فردوسی هستند که نام ایشان را قبلاً در مجله خوانده بودم. حالا به آینده بهتری می ‏اندیشیدم: کار در یک موسسه مطبوعاتی و کسب آموزش و تجربه عملی در امور روزنامه ‏نگاری … می‏ باید موضوع را به مدیر محترم مجله فردوسی می ‏گفتم، آیا قبول می‏کنند؟! خوب، این ۵۰ درصد قضیه بود که خود را راضی کرده بودم …!

 

عصر هنگام تحویل دادن خودرو، «خواست» خودم را مطرح کردم؛ خیلی سریع پذیرفتند و گفتند: اینجا کار تو فنی است اما کار در دفتر ما اداری است. قبول کردم! سه سال در «مجله فردوسی» کار کردم، شبانه روز برای ادامه تحصیلات کلاسیک و کسب تجربیات عملی روزنامه‏ نگاری، کوشیدم. لازم به ذکر است که آقای «جهان بانویی»، همواره مشوق من در تحصیل بودند. علاوه بر محبت‏ های زایدالوصف ایشان، می‏ باید از توجهات آقایان دکتر محمود عنایت، ناصر نیرمحمدی و احمد شاملو، سردبیران مجله فردوسی صمیمانه قدردانی کرده و آموزشی، روح هر چهار نفر را از خدای مهربان مسئلت کنم.

در طی این مدت علاوه بر کارهای اداری و آموزشی، مطالبی نیز می‏نوشتم که با اصلاحات لازم، به نام من در مجله فردوسی چاپ می‏شد.

 

ادامه تحصیلات

از سال ۱۳۴۲، به مدت ۱۷ سال در «مجله دانشمند» کار ‏کردم؛ در طی این مدت علاوه بر ادامه تحصیلات کلاسیک، در طی دو مرحله، کلاس‏های روزنامه‏نگاری آن زمان را طی کردم و فارغ‏التحصیل ممتاز شناخته شدم (تا بدانجا رسید دانش من، که بدانم همی که نادانم) ناگفته نماند که از همان بدو ورود به جامعه مطبوعات، در صدد بودم تا خود دارای نشریه اختصاصی باشم، لذا همواره شرایط کسب امتیاز یک نشریه را در نظر داشتم و برای آماده کردن مدارک لازم، می‏کوشیدم.

 

قدردانی

در اینجا لازم می‏دانم از اساتید ارجمند روزنامه ‏نگاری، که در آموزش این رشته مقدس، برای من زحمت کشیدند صمیمانه، قدردانی کنم؛ این استادان گرانقدر که همگی به رحمت حق پیوسته‏ اند عبارتند از: دکتر نصراله شیفته سردبیر مجله دانشمند، ابوالفضل مرعشی (استاد روزنامه‏نگاری)، دکتر اسماعیل رضوانی (استاد دانشگاه)، دکتر ضیاءالدین سجادی (استاد دانشگاه) دکتر فریدون پیرزاده (استاد دانشگاه) حسن حاج سید جوادی (استاد روزنامه‏نگاری)، دکتر کی‏نیا (استاد دانشگاه)، دکتر علی بهزادی (استاد روزنامه ‏نگاری)، محمدرضا عسگری (استاد روزنامه‏ نگاری)، دکتر حمید نطقی (استاد روابط عمومی). . . از خدای مهربان برای همه این عزیزان، غفران الهی آرزو می‏کنم.

 

تأسیس «مجله ماشین»

در سال ۱۳۵۷، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت موقت از روزنامه‏ نگاران علاقه‏مند، دعوت کرد تا برای تأسیس دفاتر مطبوعاتی و انتشار روزنامه و مجله اقدام کنند؛ موقعیت را غنیمت دانستم، مقدمات کار را فراهم کردم، با چندین بار رفت و آمد و نامه‏ نگاری به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، یک «مجوز شفاهی» اخذ کردم! مجوز شفاهی یعنی با دستورالعمل شفاهی، بدون حتی چند سطر نامه!) وقتی برای کسب جواب نامه‏ هایم اصرار کردم، مدیر کل مطبوعات گفت: وقتی ما اجازه شفاهی می ‏دهیم تا مجله چاپ کنید، یعنی تأییدتان می‏کنیم و قانونی نداریم تا به استناد آن به شما جواز کار دهیم!

در نیمه اول سال ۱۳۵۸ با «دودلی»، کار تهیه مطالب و امکانات چاپ را فراهم کردیم و به لطف خدای مهربان و همکاری گروهی از نویسندگان، همکاران اداری و فنی، نخستین شماره «مجله ماشین»، اول مهر ماه ۱۳۵۸ در سراسر کشور منتشر شد.

چرا «ماشین»؟

در آن زمان جای چنین نشریه ‏ای، بین مطبوعات کشور خالی بود؛ با توجه به تجربیات ۲۰ ساله من حقیر، نام «ماشین» را برگزیدیم که به معنای کلی، در بر گیرنده همه نوع لوازم ماشین باشد. لذا مطالب هواپیمایی، دریانوردی، موتورسیکلت‏رانی، کایت سواری، مسابقات اتومبیلرانی و بیش از همه «اتومبیل» و خدمات جانبی آن را در بر می‏گرفت.

machinemagazine1 1

نمونه ‏ای از مطالب نخستین شماره «مجله ماشین»

این مطلب از سرمقاله نخستین شماره «مجله ماشین» که در مهر ماه ۱۳۵۸ منتشر شده و گویای اهداف ماست، عیناً نقل می‏ شود:

در نیم قرن اخیر مطبوعات کشور ما چون امواج دریا فراز و نشیب ‏های فراوان به خود دیده و عمر کوتاه داشته‏ اند. بدین معنی که با آمدن هر دولت، چند نشریه تازه منتشر شده، ظاهراً پیشرفت‏ه ایی کرده ولی با رفتن آن دولت، تعطیل شده ‏اند! نمونه‏ های این نشریات: روزنامه‏ های بعد از شهریور ۲۰ تاکنون می‏باشد …

در این بین، مجلات و نشریات اختصاصی که به گروه سیاسی خاص بستگی نداشتند عمر بیشتری کردند. این‏گونه نشریات اختصاصی نیز به علت کمبود خواننده، همواره با مشکلات مالی روبه ‏رو بوده و هستند. به همین جهت متأسفانه در کشور ما نشریات اختصاصی (پرتیراژ و با سابقه) خیلی کم است …

با چنین موقعیتی که مجلات اختصاصی دارند، ما به انتشار این مجله اقدام کردیم.

ما برای تهیه و انتشار این مجله، از بزرگ‏ترین سرمایه مادی و معنوی برخورداریم. این سرمایه عظیم وجود همکارانی صمیمی، صدیق علاقه‏ مند و با تجربه در امور روزنامه‏ نگاری است که در تهران و شهرستان‏ ها و بسیاری از کشورهای خارج در زمینه‏ های مختلف با ما همکاری می‏ نمایند … ما با اتکال به خداوند متعال و همکاری این نیروی عظیم مادی و معنوی، نشریه حاضر را منتشر کردیم و «امید» فراوان داریم که در این راه توفیق حاصل کنیم.

شما در این مجله آخرین اطلاعات در مورد: انواع اتومبیل – انواع موتورسیکلت – انواع هواپیما – کشتی – قایق – قطار – مترو – موشک – مسابقات اتومبیلرانی و … را کسب خواهید کرد.

در این نشریه مقالاتی پیرامونی آموزش خلبانی – آموزش کشتیرانی – اتومبیلرانی – مقررات حمل و نقل محلی و بین‏ المللی چاپ می‏شود. بنابراین خوانندگان ارجمند با مطالعه این مجله (علمی – فنی – آموزشی) آگاهی‏ های خود را نسبت به امور فوق افزایش خواهند داد و «این هدف نهایی ماست».

 

 

شماره‏ های ۱ تا ۱۰۰

شماره‏ های یک تا ۱۰۰ «مجله ماشین» با فراز و فرودهای زیادی، منتشر شد؛ تازه انقلاب شده بود؛ تا کارها را سر و سامان دادیم، جنگ تحمیلی، آغاز شد. تیراژ نخستین شماره ۱۰ هزار جلد بود و با نرخ تک‏فروشی ۷۰ ریال انتشار یافت.

در طی ۱۰۰ شماره، نرخ تک‏فروشی آن از ۴۰۰ ریال بالاتر نرفت، اما تیراژ آن به جهت چاپ مطالب روز ماشین و ادوات جنگی، تا ۹۰ هزار جلد بالا رفت؛ سه چاپخانه و صحافی کار آماده‏ سازی «مجله ماشین» را به عهده داشتند. استقبال شایانی از مطالب آن می‏ شد و مورد تشویق عموم قرار می‏گرفت. اما به مرور، جنگ تحمیلی تأثیرش را گذاشت و خمیر مایه کار ما که کاغذ بود کمیاب شد. برای چاره‏جویی به سازمان های مربوط مراجعه می‏کردیم، اما دست خالی بر می‏گشتیم … تا بالاخره جنگ تمام شد و روال عادی کار ما مجدداً آغاز شد.

 

شماره‏ های ۱۰۰ تا ۲۰۰

شماره ‏های ۱۰۰ تا ۲۰۰ «مجله ماشین» پس از اتمام جنگ تحمیلی در دوره سازندگی منتشر شد. نرخ تک‏فروشی آن ۳۰۰۰ ریال و تیراژ کلی ۹۱ هزار و ۵۰۰ جلد بود. در این دوره با تلاش همکاران مطبوعاتی و با کمک مسؤولان مربوط، کاغذ فراوان شدو با نرخ مناسب در اختیار مطبوعات قرار گرفت؛ می‏توان ادعا کرد که اکثریت جوانان آن زمان، خواننده «مجله ماشین» بودند و استادان برجسته روزنامه‏ نگاری با ما همکاری داشتند.

 

شماره ‏های ۲۰۰ تا ۳۰۰

در این دوره «مجله ماشین» با دگرگونی‏های خاص منتشر شد، در چاپ مطالب، عکس ‏ها و کاغذ تجدید نظر شد که در مجموع، کیفیت و کمیت آن ارتقا یافت. نرخ تک‏ فروشی حداکثر به ۸۰۰ تومان و تیراژ کلی به ۹۵ هزار جلد رسید. این رقم در آن زمان فوق‏ العاده چشمگیر بود. خصوصاً اینکه ما تیراژ واقعی هر شماره را در مجله عنوان می‏کردیم …

 

تحول کیفی از شماره ۳۰۰ تا ۴۰۰

«مجله ماشین» شماره‏های ۳۰۰ تا ۴۰۰ با کیفیت و کمیت بهتر چاپ شد، به مرور از چاپ سیاه و سفید به رنگی تبدیل گردید، کاغذ آن از گلاسه مرغوب انتخاب شد که ملاحظه می‏فرمایید گزارش‏های میدانی و مقالات روز، همواره در این مجله چاپ می‏ شود. نرخ تک‏فروشی به مرور تا ۵۰ هزار ریال و تیراژ به یکصد هزار جلد رسید. با توجه به اینکه «اکثریت قریب به اتفاق» کتابخانه‏ های عمومی و خصوصی کشور و مدارس و آموزشگاه ‏ها، «مجله ماشین» را آبونمان هستند و فروشندگان مطبوعات، در تهران و شهرستان‏ ها، نمایندگی فروش این مجله را به عهده دارند، تصور می‏کنیم «مجله ماشین» ماهانه حدود یک میلیون نفر خواننده داشته باشد.

 

ماهنامه «نوآور» به کمک ما آمد!

چون فناوری در جهان، فوق‏العاده پیشرفت کرده و تولید انواع ماشین به معنای کلی افزایش یافته است، لذا از ۱۲ سال پیش نشریه دیگری به نام «نوآور» منتشر کردیم که مکمل «مجله ماشین» باشد. در ماهنامه «نوآور» شما می‏توانید تازه‏ ترین مطالب رویدادهای «علمی فنی» ایران و جهان را مطالعه فرمائید.

 

سپاس‏گزاری

در پایان لازم است از مدیران و کارکنان اداره کل مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیران و کارکنان کتابخانه‏ های عمومی سراسر کشور، نویسندگان، مترجمان، طراحان، همکاران اداری و از فروشندگان جراید و مجلات در تهران و سراسر کشور، سپاسگزاری کنیم.

همچنین به درگاه حضرت احدیت سر تعظیم و تکریم فرود می‏آورم که به این بنده حقیر، عمر با برکت و فرزندان و نوادگان صالح و سالم و کارآزموده، عنایت فرموده است تا همگی با تلاش و کوشش شبانه‏ روزی خود، این مجلات را منتشر کرده به مردم قدردان جامعه تقدیم کنیم.

همواره منتظر راهنمایی‏ های شما خوانندگان ارجمند هستیم.

موفق باشید

فخرالدین شبیری

نوشته: سید فخرالدین شبیری

×