بررسی مورگان پلاس ۸ جیتیآر / وداع با غول ۸ سیلندر
به گزارش مجله ماشین،اگر در خیابان کنزینگتون لندن به اندازه کافی دور بروید، به نمایندگی موتورسیکلت Indian در این شهر خواهید رسید. اما این مکان همیشه نمایندگی موتورسیکلت نبود، برای سالها خانهی خودروهای بریستول بود. تابلو بریستول گاهی اوقات خراب میشد، اما این ساختمان با افتخار خودروهایی را در خود جای داده بود که به همان اندازه کمیاب، عجیب و غریب و بریتانیایی بودند. تا روزی که خودروها و بریستول ناپدید شدند.
این موضوع چه ارتباطی با مورگان پلاس ۸ جیتیآر دارد؟ به طور رسمی، هیچ ارتباطی ندارد. اما به طور غیررسمی، مورگان پس از سقوط و فروش داراییهای بریستول، موفق شد ۹ شاسی آلومینیومی چسبانده شده و بلااستفاده و موتورهای ۴.۸ لیتری V-8 بامو را به دست آورد. سپس، مورگان یک خودروی جدید را معرفی کرد.
این خودرو مورگان پلاس ۸ جیتیآر بود. مورگان پس از به دست آوردن چندین شاسی از یک “پروژه متوقف شده”، اعلام کرد که Plus 8 تنفس طبیعی قرار است آخرین حضور قدرتمند خود را داشته باشد. تیم در Malvern یک طرح منتشر کرد؛ خودرویی الهام گرفته شده از یک مسابقه دهنده GT دهه ۱۹۹۰ با یک درب تخت (به جای درب منحنی سنتی مورگان)، یک نمای جلوی خشمگین، چرخهای ماشین مسابقه، دریچههای هوا بیشتر از حد معمول برای یک خودرو، و این تقریباً همه چیز بود. آن طراحی ۹ خریدار را وسوسه کرد که با قیمتی نامعلوم، خودروی خود را سفارش دادند و با آخرین نمونه از یک نسل خاص، غروب کردند.
از آنجایی که همه آنها به سرعت فروخته شدند، هیچ فعالیت مطبوعاتی وجود نداشت، بنابراین تا زمانی که شرکت مهندسی DK انگلستان (که اتفاقاً یکی از آنها را برای فروش از طریق پلتفرم حراج Carhuna گذاشته بود) از من نپرسید که آیا دوست دارم یکی از کمیابترین خودروهایی را که نه تنها از مورگان بیرون آمده، بلکه شاید در دنیا باشد، امتحان کنم، تنها تعداد انگشت شماری از مردم میدانستند که Plus 8 GTR چیست.
اولین نکته ظاهرش فوقالعاده است. این نسخه «خشمگین» Plus 8 است که مورگان باید در گذشته (خب، قبل از ۲۰۱۹) میساخت. بدنه آن تهاجمی است، اسپلیتر جلو به آن چانهای برجسته میدهد، چرخهایش عالی به نظر میرسند و سقف ثابت بر تهاجمی بودن آن میافزاید. این همان چیزی است که یک آیندهنگر در دهه ۱۹۵۰ فکر میکرد یک ماشین مسابقهای در سال ۲۰۰۰ ممکن است به نظر برسد.
داخل آن یادآوری دلپذیری از چیزی است که مورگان قبلاً میساخت – چراغهای روشن، قطعات بیامو، صفحات کیلومتر تمیز با لوگوی بزرگ «GTR» و یک گیربکس دستی ۶ سرعته.
اگر فرم بدنی انسانی دارید، صندلیهای آن به طرز درخشانی راحت نیستند، کابین کمی تنگ است و سقف ثابت، در حالی که تماشایی است، دید سه چهارم عقب را مسدود میکند. خوشحال باشید که حداقل در تقاطعهای تنگ، یک موتور قدرتمند نیرو را به چرخهای عقب میفرستد.
هنگامی که GTR عرضه شد، مورگان خروجی قدرت آن را مشخص نکرد. Aero و Plus 8 که قبل از آن آمدند، قدرت ۳۶۲ اسب بخار داشتند. قدرت کافی برای یک خودروی سبک وزن، اما بعد از اینکه یک مسیر مستقیم برای رانندگی با GTR پیدا کردم، متقاعد نشدم که برای آخرین مدل از این سری ویژه کافی باشد. دندهها را سریعتر از هر Plus یا Aero 8 دیگری که به خاطر میآورم، عوض میکند. در آن موتور چیزهای بیشتری نسبت به چیزی که به چشم میخورد وجود دارد – شاید رفتن روی دینامومتر (دستگاه اندازهگیری قدرت موتور) لازم باشد؟
هر چه پشت دریچههای هوا پنهان شده است، زیاد است و کار خود را در حالی انجام میدهد که تکههایی از صدای دلپذیر V-8 را پخش میکند. در هنگام کاهش دور موتور، سوت میزند، میترکد و صدا میدهد. روستاهای کوچک از آن ناراحت شدند، بچهها از آن خوشحال شدند و من مجذوب آن شدم. به دلایل حفظ محیط زیست، خودروها دیگر چنین صدایی نمیدهند.
موتور، علاوه بر قدرتمند بودن و صدای دلنشین، گشتاور زیادی نیز دارد. مطمئناً، یک V-8 بزرگ در “شوک پیچ و تاب زیاد” چیز جدیدی نیست، اما در حالی که با تنبلی در دور ۱۰ مایل در ساعت در دنده سوم حرکت میکردم، فکر میکردم اگر پایم را فشار دهم چقدر ممکن است شاکی شود. شاکی نشد، در عوض با اشتیاق مرا به دور پرتاب کرد. عالی.
باید از گیربکس دستی GTR به طور ویژه یاد کرد. شاید بخشی از آن به این دلیل باشد که خودرو بیش از ۵۳۰ مایل کار نکرده است، اما “جعبه دنده” فوقالعاده روان به نظر میرسد. یک ضربه محکم و قاطع در هنگام تعویض دنده به شما میگوید که به هدف خود رسیدهاید، و همین. این به شما کمک میکند تا حس ارتباط با رانندگی را احساس کنید و شما را تشویق میکند که به بازی ادامه دهید.
سواری به هیچ وجه نرم نیست. شما آن را به شدت احساس خواهید کرد زیرا محور عقب خیلی دور نیست و این یک خودروی سنگین نیست، بنابراین هر بار که فنرها در جهتی که ۱۰۰ درصد از آن راضی نیستند، فشار میآیند، شما تکان میخورید. جادههای ناهموار انگلستان، علیرغم اینکه جایی بود که روی آن تنظیم شده بود، جایی نیست که این خودرو شادترین باشد. من شک دارم که یک پیست مسابقه صاف، براق و بدون دستانداز جایی باشد که این خودرو شادترین باشد.
هدایت GTR یک امر جالب است؛ بهتر از هر کدام از خودروهای پیش از توربو مورگان Plus/Aero که به یاد دارم، میپیچد. همچنین به اندازه کافی روان است که سرگرم کننده باشد بدون اینکه خسته کننده و “متمرکز” باشد، اما به دلیل اینکه چرخ ها خیلی از کابین دور هستند، باید دور زدن خود را برنامه ریزی کنید. پوزه عظیم آن نیز باید در تقاطع ها در نظر گرفته شود.
GTRها پس از اینکه خط تولید “قدیمی” مورگان از بین رفت، ساخته شدند، به این معنی که ۹ نمونه نهایی با دست ساخته شدند و این موضوع هم مزایا و هم معایبی دارد. شاید به دلیل مسافت پیموده شده کم آن، یا شاید به دلیل اینکه واقعاً به خوبی پیچ و مهره شده بود، GTR به همان اندازه که میتوان تصور کرد، محکم به نظر میرسید. هر بخیه به طرز شگفت انگیزی در جای خود قرار داشت، کنترل ها محکم بودند، همه چیز “درست” به نظر می رسید. تا زمانی که جاده ها ناهموار شدند و ناله ها و ضربه های معمولی “دست ساز” ظاهر شدند. این طوفان صدایی نیست که باعث ترس شما شود، اما اگر به خودروهایی عادت دارید که توسط ماشین ها به هم چسبیده اند، ممکن است این حس ها شما را تکان دهد.
خودروی نهایی تهاجمی، هیجان انگیز و برای لذت بردن رانندگان ساخته شده است. مورگان Plus 8 GTR نباید وجود میداشت. این خودرویی است که (به طور غیررسمی) از شکست شخص دیگری متولد شد و در حالی که غم انگیز است.